دلایلی مبنی بر زنده بودن دامبلدور. مدیر هاگوارتز نمرده...

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

دلایلی مبنی بر زنده بودن دامبلدور
دامبلدور نمرده

تمامی این دلایل برای اثبات این که دامبلدور نمرده و تمام اتفاقات نقشه ای بوده که توسط دامبلدور کشیده شده بود.البته تکت تک این دلایل به تنهایی قانع کننده نیست اما اگه همه را با م در نظر بگیرید،اون وقت...
*این مقاله بر اساس نسخه امریکایی/انگلیسی هستند.
1-نا امیدی بزرگ دامبلدور

هری به همراه دامبلدور در بالای برجی بودند که علامت شوم اونجا بود.
هری شنل نامرئی را پوشیده بود که دامبلدور دستور داده بود قبل از رسیدن به برج اونو بپوشه.
هری صدای پایی شنید و به طرف در نگاه کرد اما دامبلدور با حرکتی به او گفت که عقب برود.هری چوب دستی اش را بیرون گشید و به دیوار پشتش چسبید.در با شدت باز شد و شخصی فریاد زد: اکسپلیارموس
بدن هری قفل شد و نمیتونست تکون بخوره یا حرف بزنه نمی فهمید ورد اکسپلیارموس افسون خلع سلاح بود نه قفل بدن بعد چوبدستی دامبلدور رو دید که از لبه ی برج پایین می افته...
دامبلدور هری رو قفل کرده بود برای همین نتونسته بود از خودش محافظت کنه...
این متن کتاب بود حالا حدس ما
چرا دامبلدور هری رو منجمد کرد؟هری که زیر شنل نامرئی در امان بود.
تنها توجیهی که میشه ارائه داد،اینه که از قبل برنامه ای برای مرگ خودش داشته (تا به نظر بیاد مرده) و نمی خواسته هری صدمه ببینه برای اینکه هری شاهد ماجرا باشه و به همه بگه دامبلدور مرده.
شاید هم به اسنیپ قول داده که هری مداخله نکنه چون هم حس هری نسبت به اسنیپ رو میدونه هم اینکه میدونست اسنیپ باید چی کار کنه.
تنها حدسی که در مورد منجمد کردن هری میشه زد اینه که دامبلدور بدون فکر کردن هری رو منجمد کرده یعنی از قبل این برنامه رو داشته .

2-بیایید با هم مرگ را بازی کنیم

در چاپ اول نسخه ی آمریکایی یک متنی وجود داره که در نسخه ی اینگلیسی حذف شده. این متن حقایقی رو روشن میکنه:
نسخه ی اینگلیسی:
-“He told me to do it or he will kill me.H have got not choice.”
-“Come over to the right side Draco and we can hide you mor completely than you can possibly imagine.What is more,I can send member of the Order to your mother tonight to hide her likewise.your father is safe at the moment an Azkaban…when the time comes we can protect him too….come over to yhe right side Draco … you are not killer…” 
-"اون به من گفته یا این کار رو بکنم یا اون منو میگشه من راه دیکه ای ندارم"
-"بیا به سمت درست دراکو.ما تورو میتونیم مخفی کنیم طوری که کسی پیدات نکنه .همینطور میتونم یکی از اعضای محفل رو بفرستم امشب پیش مادرت تا از اون هم محافظت بشه پدرت هم که الان جاش تو آزکابان امنه... موقش که برسه از اون هم محافظت میشه...بیا به سمت درست دراکو ... تو قاتل نیستی"
نسخه ی آمریکایی:(قسمتی که زیرش خط داره حذف شده)
-“he told me to do it or he will kill me .h have got not choice.”
-“He can not kill you if you are already dead.come over to the right side Draco,and we can hide you more cpmpeletly imagin.What is more,I can send member of the Order to your mothere tonight to hide her likewise.Nobody would be surprised thet you had died in your attempt to kill me—forgive me but Voldemort probably expect it.Nor woud be deat Eaters be surprised thet we had captured and kill your mother—it is what they would be themselves,after all. your father is safe at the moment an Azkaban…when the time comes we can protect him too….come over to yhe right side Draco … you are not killer…” 
-"اون به من گفته یا این کار رو بکنم یا اون منو میگشه من راه دیکه ای ندارم"
-"اون نمیتونه تو رو بکشه وقتی تو مرده باشی. بیا به سمت درست دراکو.ما تورو میتونیم مخفی کنیم طوری که کسی پیدات نکنه .همینطور میتونم یکی از اعضای محفل رو بفرستم امشب پیش مادرت تا از اون هم محافظت بشه.کسی متعجب نمیشه که تو مرده باشی در تلاشت برای کشتن من--منو ببخش که اینو میگم اما
ولدمورت هم احتمال این قضیه رو میده.و هیچکس متعجب نمیشه که ما امشب پیش مادرت رفتیم اونو دستگیر کرده وکشتیم-- این چیزیه که اونا می شنون و باور میکنن. پدرت هم که الان جاش تو آزکابان امنه... موقش که برسه از اون هم محافظت میشه...بیا به سمت درست دراکو ... تو قاتل نیستی"
نتیجه:
هر دو این مفهوم رو میرسونه که دراکو باید از دید ولدمورت مخفی بمونه انگار که مرده. دامبلدور داره میگه که راهی بلده که نشون میده دراکو مرده آیا این همون راه نیست که خودش ازش استفاده میکنه .
آیا امکان داره رولینگ این متن رو در نسخه ی اصلی آورده باشه بعد متوجه بشه که دلیل خوبی داده و این رو حذف کنه و اشتباها در نسخه ی آمریکایی چاپ بشه.

3-هیچ کس هیچ تلاشی برای محافظت از دامبلدور نکرد

ما دیدیم فوکس در تالار اسرار برای نجات هری و در محفل ققنوس در وزارت خونه برای نجات دامبلدور اومد . اما چرا اینبار نیومد؟ در حالی که در همون نواحی بوده چون بعدش صدای آوازشو شنیدیم.
من فکر کنم دامبلدور خودش نخواسته و با این حرکت تئوری مرگش درست جلوه میکنه.

4-طلسم آواداکداورا

اولین قسمتی که باعث شد فکر کنم دامبلدور نمرده وقتی بود که اسنیپ از این طلسم استفاده کرد.
قبلا دیده بودیم این طلسم در جا و آنی فرد رو میکشه بدونه هیچ حرکتی مثل مردن سدریک یا فرانک سرایدار خونه ریدلها فرد پرتاب شده و بی حرکت روی زمین می افته.اماچرا اینبار مثل دفعه های قبل نبود.
دامبلدور به هوا پرتاب شد ودر زیر علامت شوم متوقف شد بعد به آرامی پایین رفت.
شاید طلسم اسنیپ متفاوت بود توجه داشته باشید کل کتاب اشاره به طلسم های غیر کلامی است.پس ممکنه اسنیپ گفته باشه آواداکداورا اما در ذهنش این نبوده و وردی بوده که باعث میشده دامبلدور مرده به نظر بیاد.عنوان فصل هم مشکوکه :
The Lightning-Struck Tower 
برج صاعقه زده /برج روشن
این همون چیز بد شگونی نیست که تریلانی میگفت شاید اسنیپ در این قسمت از آواداکداورا استفاده نکرده یک نوع طلسمی بوده که نور سبز ایجاد می کرده( برج روشن).

5-اتفاقی نمی افته مگر این که بخواهی

در محفل ققنوس چیز جالبی از بلاتریکس شنیدیم:
چنان نفرتی در وجود هری جوشید که قبل از آن تجربه نکرده بود.از پشت حوض بیرون پرید و فریاد زد:"کروشیو!"
طلسم هری به بلاتریکس خورد او جیغی کشید و به زمین افتاد اما مثل نویل درد نکشید و دباره روی پاهایش ایستاد.....
"قبلا طلسم های نا بخشودنی رو تمرین نکرده بودی بچه؟ باید واقعا بخوای.بخوای که درد ایجاد کنی. و لذت ببری.خشم شرافتمندانه نمیتونه منو زیاد عذاب بده....
اگه اسنیپ برای دامبلدور کار میکرده که به نظر مرده بیاد میتونسته این ورد رو به زبون بیاره ولی واقعا خواستش این نباشه!

6-سوگواری ققنوس

دقیقا بعد از مرگ دامبلدور هنگامی که همه در درمانگاه بودند و هری برای آنها ماجرای اسنیپ را تعریف می کرد اتفاق مهمی افتاد:
مادام پامفری نتونست خودشو کنترل کنه و زد زیر گریه هیچ کس به او توجه نکرد جز جینی مادام زیر لب گفت:"هیس گوش کنین."(ویدا اینجارو اشتباه ترجمه کرده و نوشته جینی گفت)
همه اونجا بودن رون خانوادش هرمیون لوپین و تانکس اما مادام پامفری اینو میفهمه
"مادام پامفری آب دهنشو قورت داد ودستش رو جلوی دهنش گرفت.چشمانش گرد شد.در بیرون ودر محوطه ی تاریک ققنوسی آوازی سر داده بود که هری نظیرشو نشنیده بود.سوکواری غمانگیز و زیبایی بسیار"
رولینگ پاراگرافی دیکه در مورد ققنوس نوشته در حالی که به نکته ای اشاره میکنه:
"هری احساس کرد همچین آوازی رو شنیده و مثل قبل فکر میکرد این آواز از درونش است نه بیرون.نمیدانست چقدر ایستاده و گوش میکند فقط میدانست هرچه بیشتر گوش میکند دردش التیام پیدا میکند"
وقتی مک گونگال وارد میشود آواز فراموش شده و به تعریف ماجرا می پردازند اما بعد دوباره پای ققنوس وسط می اید :
"فوکس در تاریکی بیرون آوازش را ادامه میداد"
نتیجه:
فوکس هر کاری میکرده سخت مشغول انجامش بوده.
ققنوس غم و اندوه بقیه رو نشون میده همونطور که از عنوان فصل انتظار میره.
آیا فراموش کردید اشک ققنوس چه خاصیتی داره؟
مادام پامفری اولین کسی بود که اشک تو چشماش نشست اون خاصیت اشک ققنوس رو میدونه برای همین به یک موضوع عجیب پی برد
وقتی هری اون رو از درونش احساس کرد همانند قبل (جلد 2) درد هایش کاهش یافت.
به هر حال این فصل نشون داد فوکس در حال گریه بوده و داشته کسی رو درمان میکرده.شاید نتونه آواداکداورا رو درمان کنه اما شاید همونطور که قبلا گفتم آواداکداورایی در کار نبوده فقط یک جراحت بوده اونوقت چی؟

7-کی چوبدستی دامبلدور را دید ؟

اولین اتفاق اونشب افتادن چوبدستی دامبلدور بود اما بعد اون دیگه دیده نشد
همون طور که در فصل پس از خاکسپاری دیدیم اسلاگهورن و هاگرید شعری در بارهی اودو خوندند:
"اودوی قهرمان را بر روی شانه هاشان بر گرداندند به خانه..............چوبدستی این جوان دو پاره شد همان آن................."
چوبدستی که با ارزشترین چیز جادوگران و ممکنه دست آدم های بد بیافته به همین دلیل بعد مرگ آن را نصف میکنند اما چوبدستی دامبلدور نصف نشد و گم شد چون هنوز بهش احتیاج داره چون زندست.

8-نه جسدی نه گریه ای

تنها وقتی جسد دامبلدور رو دیدیم که پای برج بود بعد هاگرید آن را برد و در مراسم خاک سپاری تنها یک تابوت در بسته آورد شاید تابوت خالی بود؟ ما هیچ وقت جسد دامبلدور رو ندیدیم از کجا بدونیم اونجا بوده؟
چرا هری در مراسم بیخود می خندید یعنی حسی درونی او را از زنده بودن دامبلدور آگاه می کرد؟

9-ارتباط دامبلدور با آتش

در قسمتی از مراسم درو جسد دامبلدور را آتش فرا می گیرد و بعد فرو مینشیند و به جای میز و جسد آرامگاهی سفید است.
ما باز هم بدن دامبلدور را ندیدیم اما آتش خود به خود روشن شد کسی آن را روشن نکرد شما یاد ققنوس نیافتادین.اون بعد از آتش دوباره زنده میشود به نظر شما اینطور نیسشت؟
اگر یاد ققنوس نیافتادین رولینگ به طور آشکار به آن اشاره میکند:
"دود سفید به صورت مارپیچ بالا رفته و اشکال مختلف می ساخت در یک لحظه ی نفس گیر هری ققنوی را دید که شادمان در میان دود پرواز کرد و رفت"
در ضمن در طول کتاب آتش که سمبل ققنوس است به ما نشان داده میشود:
-در پرورشگاه /کمد تام ریدل
- در غار/برای محافظت از دامبلدور و هری
همه ی اینها نشون میده که اگه دامبلدور مرده باشه این قابلیت رو داره که از خاکستر مرگش دوباره زنده بشه یا با قدرت خودش یا با قدرت ققنوس.

10-اولین خواهش

میدونیم دامبلدور و اسنیپ از بهترین ذهن جو ها هستن
در بالای برج وقتی اسنیپ وارد میشه دامبلدور اونو صدا میکنه و به هم نگاه میکنن(می تونن حرف زده باشن و دامبلدور به اسنیپ دستوری داده باشه)و بعد از آن دامبلدور به اسنیپ میگه:
"سوروس... خواهش میکنم..."
چرا ؟ چون دامبلدور میخواد که اسنیپ این کارو بکنه چون اگه نکنه به خاطر قول نا گسستنی میمیره و از طرفی یک مرگخوار دیگه دامبلدور رو میکشه
همینطور میدونید در جنگل دامبلدور از اسنیپ میخواسته که کاری رو انجام بده و اسنیپ سر باز میزده و هاگرید اینها رو شنیده بود
پس طی نقشه ی قبلی وانمود به مرگ دامبلدور کردن.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: بازیگرها وشخصیت ها ، آلبوس دامبلدور ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : 7 / 4 / 1394برچسب:آلبوس دامبلدور, | 20:33 | نویسنده : hermione granger |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ایران اسکوتر